درد درک نکردن

روزهای جدایی

بخند.دنیا همین.همه که به ریشم خندیدن.تو هم روش گلم.

نوشته شده در چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:,ساعت 19:32 توسط مجنون| |

هههههههه

نوشته شده در چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:,ساعت 19:27 توسط مجنون| |

هر وقت خواستی پیام بده.منم با کمال میل میخونمو جواب میدم

نوشته شده در چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:,ساعت 19:23 توسط مجنون| |

خیلی وقت نمیبینم.راستی با ماشین خودت بیرون منتظرت.هی زندگی.کاش دلم بزرگ بود.

نوشته شده در چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:,ساعت 18:56 توسط مجنون| |

غزاله همه چی تموم شده.

هیچ راهی نزاشتی.بروبزار تنها باشم.پیام میدی که خودتو توجیح کنی؟اگه هم میخوای حال منو بدونی بدون خوبم بدون تو.

نوشته شده در چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:,ساعت 17:50 توسط مجنون| |

هه یه روز میفهمی با مردت چی کردیهه.راهای زیادی بود.میتونستی کلا ازدواج نکنی.توهیچی نمیدونی منم هیچی نمیگم.باماشین بیرون منتظرت.

نوشته شده در چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:,ساعت 17:39 توسط مجنون| |

هیچگاه فکر نمی کردم فاصله بینمان آنقدر زیاد شود
که تو بی خیال زندگی کنی و من با خیالت بیخیال زندگی شوم !

نوشته شده در چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:,ساعت 15:4 توسط مجنون| |

هه دختر بعدی.هه.فدای اهنگ وبم بشم.شایدم منم شعر خوندم.برو دنبال عشق بازیت

نوشته شده در چهار شنبه 20 خرداد 1394برچسب:,ساعت 1:0 توسط مجنون| |

دلتنگی اذیتم میکنه ای کاش اذیتم نمیکردی

 

جواب:امروزدفترچه سربازی گرفتم.ایشالله شب عروسیت نباشمونفهمم.راستی یادت با چادور سفیدبهم عکس دادی.راستی6شبه پشت هم خوابتومیبینم .به جون مادرم راست میگم.تو همه خوابام بهم میخندیدیو من به توهو اون نگاه میکردمو گریه میکردمو رامو کچ میکردمد.هنوزم فکر میکنم دارمت هه.دیونه شدم. .هه.توف. الان عشقت جلوم راه میره سینشوسپر میکنه انگار چیکار کرده.عشق کسرو گرفتن مردونگی نیست.البته عشقم مشکل داشت نه اون.ولی اون نمیدونه مرتضی مرتضی قدیم نیست که اوجوری راه بره جلوش جرش میداد از وسط .مرتضی شکسته دادا.شبای محرم ماه رمضان کجابودیم؟؟؟؟؟؟حالا دیگه واسه همیشه اونجایی.منوخر میکردی میبردی اونجا.تو بغلش راحتی؟چیش ازمن بهتره؟به ارزوت رسیدی گلم؟کفش پاشنه بلندپوشیدی راحت شدی دیگه نگران قد نیستی؟؟بخاطرت از خودم گزشتم.خطمو شکستم.سیگار کشیدم.قلیون.عرق.خاک تو سرم کنم.مادر چقدر گریه میکنه بخاطرم.مادری که بهت میگفت عروسم.مرتضیات مرد..دیگه هیچی ندارم.دیگه واقعا هیچی ندارم.حرفی ندارم.فقط هیچوقت ازت نمیگذرم.ازت پرم خیلی پرم خیانت کار ازت پرم ادم پست.حرمت چادورتونگه میداشتی.توبه من دست زده بودی نفهههممممم نفهههههممممممم دست زده بودی نفهههههممممممم.هیچوقت نمیبخشمت.یادت نره.تو باهام این کارو کردی.فقط خودت.هه توف تو روت ارامم بی قرارت.ای خدااااا.بخاطرت قرص خوردم.بهم گفتن تیمارستانی.چی ارزششو داشت.راستی چیش شبیه منه.توامام زاده مردم.یک عمر انظار اینو داشتم من کنارت باشم.توف توووووفففف.غزالهههههههههههه.راستی سقف خونتون بدون من عادت کرده مثل خودت؟؟؟؟؟پرده خونتون چی؟پرده خونه عشقت چی؟؟؟؟؟؟اخ.هیچی نگو.من عادت ندارم دنبال مال مردم باشم.اونم مخصوصا مال رفیقم.اون دوستم بودخاک تو سرت کنم.اییییییییییی خخخخخخخخخددددددددددددددااااااااااااا.برو بمیررررررررر.توف توهرچی رفاقت توف توهر چی عشق.برو بمیر.سلامتی هر چی مردهو کس خواهر نامرده.حرفا زیاد ولی تو دیگه ادمش نیستی که بهت بزنم.فقط حرف اخرم این:یک عمر گفتم چیت به بابات کشیده الان فهمیدم این خیانتتو به بابات کشیدی.اره.چیکار کردی غزاله؟؟؟؟؟؟؟همرو با هم خراب کردی.منم زیر اوار خونمون مردم.پس تموم.سیک کن .

نوشته شده در سه شنبه 19 خرداد 1394برچسب:,ساعت 15:12 توسط مجنون| |

سلام.اخ.که چه دردی داره.کاش بودو یه بار فقط یه بار دیگه میگفا اقا مرتضی.دلم صداشو میخواد.با این که بی معرفتی کرد اما بازم میخوام.میفهمی نمیفهمید به خدا.دارم هرروز میمیرم هیشکی اب شدنمو نمیبینه اخخخخخخخخگریه

نوشته شده در یک شنبه 27 ارديبهشت 1394برچسب:,ساعت 1:29 توسط مجنون| |
قالب ساز وبلاگ پيچك دات نت